۱۳۹۱ آذر ۹, پنجشنبه

سومین بیانیه مطبوعاتی حمله به سفارت ایران

 
سومین بیانیه مطبوعاتی حمله به سفارت ایران

معترضین خواستار آزادی هرچه سریعتر زندانیان سیاسی

این معترضین به هیچ گروه، حزب و سازمانی وابستگی نداشته و این عملیات برخاسته از اندیشه مستقل سیاسی این فعالین می باشد.

بعد از ظهر چهارشنبه 28 نوامبر 2012 در ساعت 2 بعد از ظهر ما تعدادی از فعالین سیاسی به منظور حمایت از زندانیان سیاسی و انزجار از عملکرد جنایتکارانه رژیم جمهوری اسلامی در برخورد با دگراندیشان و مخالفان خود به سفارت این رژیم، به عنوان نماد حکومت ایران در کشور آلمان، وارد شده و با پایین کشیدن پرچم رسمی این رژیم، هویت آن را مورد حمله قرار دادیم و خواستار آزادی هرچه سریعتر زندانیان سیاسی در بند و بار دیگر توجه جامعه جهانی به فجایعی که هرروزه در زندان های جمهوری اسلامی اتفاق می افتد جلب کنیم.

در ماههای اخیر شاهد دور جدیدی از سرکوبهای نظام جمهوری اسلامی با اعمال فشارهای فزاینده بر زندانیان سیاسی هستیم به طوری که امروز در 44 امین روز از اعتصاب غذای نسرین ستوده، افزایش فشار بر زندانیان زن سیاسی، مرگ دو وبلاگنویس با نامهای جمیل زویدی و ستار بهشتی در اثر شکنجه در زندان های رژیم و همچنین بیش از 100 اعدام تنها در یک ماه گذشته موجب انزجار بیش از پیش مخالفین حکومت از این رژیم شده است.

در جریان این حرکت، پس از وارد شدن به محوطه سفارت ایران با برافراشتن پرچمی با نمادهای جهان آزاد و برابری زن و مرد، و پایین کشیدن پرچم جمهوری اسلامی و به آتش کشیدن آن اقدام به سردادن شعار هایی همچون "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" و " مرگ بر جمهوری اسلامی" و پرتاب گلوله های حاوی رنگ سبز به سمت ساختمان سفارت کردند که در ادامه آن خروج معترضین و حضور پلیس موجب دستگیری 11 نفر از این فعالین توسط پلیس آلمان شد که در روز پنجشنبه تمامی معترضین موقتا آزاد گشتند.

بازتاب گسترده این حرکت در رسانه ها موجب عکس العمل وزیر امور خارجه آلمان به عنوان سخنگوی دولت در امور خارج از کشور شد که علی رغم اطلاع از جنایات این حکومت در موضعی جانبدارانه و کاملا متضاد پس از این حرکت ضمن عذرخواهی از دولت ایران مراتب شرمساری خود را به همتای ایرانی خود اعلام کرد. این در حالی است که دولت آلمان هفته گذشته با تشدید تحریم ها علیه ایران خواستار فشار بیشتر بر دولت ایران شده بود.

فعالین سیاسی شرکت کننده در اکسیون ورود به سفارت ایران در برلین

توضیح جمعی‌ ازمخالفین سیاسی رژیم و کنشگران شرکت کننده در آکسیون سفارت برلین


نظر به اینکه طی‌ ۲ روز گذشته مطالب مختلف و متناقضی نسبت به اقدام انجام شده از سوی جمعی از کنشگران سیاسی ضّد رژیم فاشیستی،اسلامی ایران مبنی بر اینکه این آکسیون سیاسی توسط اعضا سازمان مجاهدین خلق و یا عناصر وابسته به اسرائیل انجام شده لازم است که نظر رسمی‌ افراد عمل کننده در این آکسیون به نظر عموم برسد:

ما جمعی‌ از کنشگران و مخالفین سیاسی رژیم جمهوری اسلامی ایران که به دلیل فعالیت‌های سیاسی و مشکلات به وجود آماده برایمان مجبور به ترک ایران شدیم؛ در خارج از ایران نیز به جای اینکه راه عافیت طلبی و گوشه‌ نیشینی و مشاهده سرکوب ها، اعدام ها، زندانیان سیاسی،و قتلهای زیر شکنجه را ببینیم و به جای اقدام به عملی‌ مستقیم به محکوم کردن بدون تحرک این جنایات رژیم ایران بنشینیم ،در شرایط حاضر و پس از بیش از یک ماه که از اعتصاب غذا نسرین ستوده می‌گذرد و خطر مرگ تهدیدش می‌کند، و در مقابل نیروهای سیاسی، در فضای مجازی به اشتراک گذاشتن عکس او اقدام میکنند و مجامع حقوق بشری نیز فقط بلد هستند محکوم بکنند، لازم دیدیم که در عکس عمل به قتل فعالین سیاسی در زندان و زیر شکنجه،و در حمایت آشکار و همبستگی‌ پراتیک با اعتصاب غذا نسرین ستوده همچنین، مطالبه آزادی هرچه سریع تر زندانیان سیاسی این آکسیون را عملیاتی‌ کنیم تا در داخل ایران نیز مردم بداند که نیروهای هستند که غیر از پشت فیس بوک نشستن انجام دادن را نیز بلد هستند.

در همین جا اعلام می‌کنیم ما گروهی از کنشگران سیاسی هستیم که هیچ وابستگی به سازمان مجاهدین خلق و رژیم اسرائیل نداریم.


محمد کلالی


آرش دوست حسین


28.11.2012

عکس ها و ویدئو آکسیون اعتراضی در سفارت برلین و آخرین گزارش از دستگیر شده گان



http://www.flickr.com/photos/nickjaussi/sets/72157632130884030/with/8230397776
/
http://www.youtube.com/watch?v=Kt-XbkDBtrI

https://www.dropbox.com/s/hljidjq0abhj2ze/iranianambassy.mpeg



طبق آخرین خبر رسیده متأسفانه دو تن از یارانمان با نام ها حمید و امید همچنان در بازداشت به سر می برند و به گفته وکیل در معرض خطر زندان دیپورت هستند(آبشیبونگ هفت)

۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

حملات گسترده و اخبار متناقض سایت های رژیم نسبت به حرکت اعتراضی در سفارت برلین


حدود ساعت سه بعد از ظهر (بوقت اروپای مرکزی)، روز چهارشنبه 28.11.2012 در محوطه خارج از ساختمان که در حیات سفارت برلین پرچم جمهوری اسلامی قراردارد,گروهی از پناهجویان سیاسی مستقل و غیر حزبی مخالف رژیم جمهوری اسلامی به همراه فعالین سیاسی آلمانی‌ در اقدامی جسورانه در آکسیونی که نزدیک به ۱ ساعت طول کشید و در محل باقی‌ ماندند با پایین کشیدن پرچم رژیم و آتش زدن آن، همچنین به ا‌حتزاز در آوردن پرچم سرخ و مشکی‌  و با قرائت بیانیه رسمی‌ کنشگران و قبول مسئولیت این اقدام از سوی پناهجویان سیاسی ایرانی که در همبستگی‌ و حمایت از اعتصاب غذای نسرین ستوده که در چهل و سومین روز آن است، همچنین در حمایت از زندانیان سیاسی دیگر،خواستار آزادی بی‌ قید و شرط کنشگران سیاسی در ایران که در بند رژیم فاشیستی،اسلامی ایران هستند شدند و در این آکسیون اعتراضی 9 نفر از شرکت کنندگان در این اقدام شجاعانه بازداشت شدند.
خوشبختانه با مقاومتی که در حمایت از دستگیر شدگان آکسیون امروز در سفارت رژیم ایران انجام شد در ساعت اولیه بامداد ۲۹.۱۱.۲۰۱۲ تمامی‌ دستگیر شدگان آزاد شدند.

اما نیاز به حمایت بیشتر و طولانی‌ مدت از این رفقا وجود دارد.زیرا طی‌ خبر که از سوی وکیل دستگیر شدگان داشتیم با فشار رژیم ایران و سفیر ایران بر وزارت امور خارجه آلمان همچنین دستگاه غذایی و پلیس آلمان، سنگین‌ترین اتهام به دستگیر شدگ
ان به آنها وارد شده است. جرمی‌ که معنی‌  آن اقدام علیه امنیت ملی‌ با لطمه به روابط خارجی‌ آلمان عنوان شده است.

همچنان یکی‌ از رفقای ما (محمد) در معرض خطر دستگیری است. نامبرده که فعال سیاسی ضّد جمهوری اسلامی است و طی‌ ۸ ماه گذشته در آلمان برای احقاق حقوق مهاجرین و پناهجویان بی‌ وقفه در خیابان به سر برده و در اعتصاب بوده تحت پیگرد پلیس آلمان است.و پلیس با در دست داشتن عکس وی جستجوی مکان به مکان را برای دستگیری او انجام میدهد.

هرگونه کمک و حمایتی از این رفقا چه حقوقی و چه سیاسی قدرت بیشتری به مبارزات کنش گرا و در عمل مستقیم ضّد رژیم جمهوری اسلامی در این شرایط حساس تاریخی‌ میدهد.
این اقدام شجاعانه و کنشگرانه آنچنان رژیم را سر درگم کرده است که حملات گسترده و اخبار کذب و متناقض سایت های رژیم نسبت به حرکت اعتراضی فعالین سیاسی در سفارت برلین را به همراه داشته است چراکه رژیم نگران است که مردم از حالت صرفا نظاره گری خارج شوند و دوباره به کنش سیاسی روی آورند و به همین دلیل طبق معمول یک حرکت مستقل و مردمی را به اسرائیل و مجاهدین خلق و.....منصوب می کنند تا به خیال خود حرکت مستقل مردمی را تخریب کرده باشند.
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا ) در قسمتی از مطلب خود نوشت :

تعرض به سفارت ایران در برلین با کینه از پیروزی مقاومت فلسطین در غزه

"گروهی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی که از سوی حامیان صهیونیست ها در آلمان حمایت می شدند،عصر روز چهارشنبه به ساختمان سفارت ایران در برلین تعرض کردند.

همچنین ایرنا به دروغ نوشت : تعرض کنندگان که تعداد آنها حدود 20 نفر بود در شرایطی به ساختمان سفارت ایران در برلین حمله کردند که شعارهای آنها مبنی بر اینکه ˈغزه با موشک های ساخت ایران پیروز شدˈ به خوبی نشان می داد که از سوی محافل صهیونیستی برای این اقدام حمایت و پشتیبانی شده بودند."

اما از جمله سایت فرارو , این اقدام را به مجاهدین نسبت داد و در قسمتی از مطلب خود با عنوان

حمله منافقین به سفارت ایران در برلین

نوشت : "حمله منافقین به سفارت کاملا برنامه ریزی شده و با اطلاع پلیس انجام شد بطوری که پلیس آلمان هشدار سفارت در این زمینه را نادیده گرفت و حتی در زمان حمله در ساعت 15 به وقت محلی ،‌ یک خودرو پلیس در نزدیکی سفارت نظاره گر این تجاوز منافقین بود و هیچ واکنشی از خود نشان نداد.

به گفته این منبع اگاه، ده دقیقه پس از حمله منافقین، پلیس آلمان وارد عمل شد و 12 تن از افراد مهاجم را بازداشت کرد."

 

تمامی‌ دستگیر شدگان آکسیون سفارت برلین آزاد شدند


خوشبختانه با مقاومتی که در حمایت از دستگیر شدگان آکسیون امروز در سفارت رژیم ایران انجام شد در ساعت اولیه بامداد ۲۹.۱۱.۲۰۱۲ تمامی‌ دستگیر شدگان آزاد شدند.

اما نیاز به حمایت بیشتر و طولانی‌ مدت از این رفقا وجود دارد.زیرا طی‌ خبر که از سوی وکیل دستگیر شدگان داشتیم با فشار رژیم ایران و سفیر ایران بر وزارت امور خارجه آلمان همچنین دستگاه غذایی و پلیس آلمان، سنگین‌ترین اتهام به دستگیر شدگ
ان به آنها وارد شده است. جرمی‌ که معنی‌ فارسی آن اقدام علیه امنیت ملی‌ با لطمه به روابط خارجی‌ آلمان عنوان شده است.

همچنان یکی‌ از رفقای ما (محمد) در معرض خطر دستگیری است. نامبرده که فعال سیاسی ضّد جمهوری اسلامی است و طی‌ ۸ ماه گذشته در آلمان برای احقاق حقوق مهاجرین و پناهجویان بی‌ وقفه در خیابان به سر برده و در اعتصاب بوده تحت پیگرد پلیس آلمان است.و پلیس با در دست داشتن عکس وی جستجوی مکان به مکان را برای دستگیری او انجام میدهد.

هرگونه کمک و حمایتی از این رفقا چه حقوقی و چه سیاسی قدرت بیشتری به مبارزات کنش گرا و در عمل مستقیم ضّد رژیم جمهوری اسلامی در این شرایط حساس تاریخی‌ میدهد.

گزارشات بیشتر در ساعت آینده ارائه میشود.

آرش دوست حسین

آخرین گزارش از وضعیت و شرایط آکسیون ضّد جمهوری اسلامی و اشغال سفارت ایران در برلین

آخرین گزارش از وضعیت و شرایط آکسیون ضّد جمهوری اسلامی و اشغال سفارت ایران در برلین:

فعالین سیاسی ایرانی‌ و آلمانی‌ در حمایت از دستگیر شدگان امروز در سفارت ایران به مرکز پلیس در برلین انتقال داده شده اند،جلوی این مرکز تجمع کرده اند و با محاصره آن و سر
دادن شعار هایی، همبستگی‌ و حمایت خود را از آنان اعلام کرده اند و خواستار آزادی سریع و بی‌ قید و شرط آنها هستند.

همچنین در بیانیه ایی رسمی‌ از سوی پناهجویان و فعالین سیاسی با دادن اولتیماتوم برای آزادی یارانمان اعلام شده است که در صورت عدم آزادی آنان تا فردا صبح ساعت ۹ همه وارد اعتصاب غذای خشک خواهند شد.

همچنین یکی‌ دیگر از رفقای ما نیز به نام محمد تحت پیگرد پلیس قرار دارد

در اینجا به همه فعالین و کنشگران سیاسی در برلین فراخوان داده میشود که برای حمایت از این رفقا خود را به محل مرکز پلیس برسانند و اجازه تنها ماندن آنها را در بند پلیس ندهند.

گزارشات تکمیلی در ساعت آینده فرستاده خواهد شد...

آرش دوست حسین

سفارت ایران در برلین در اعتراض به سیاست های سرکوبگرانه حکومت ایران امروز اشغال شد


سفارت ایران در برلین در اعتراض به سیاست های سرکوبگرانه حکومت ایران امروز اشغال شد
امروز در یک اقدام برنامه ریزی شده گروهی از پناهجویان سیاسی مخالف رژیم جمهوری اسلامی به همراه فعالین سیاسی آلمانی‌ در اقدامی متهورانه سفارت رژیم را در برلین به تصرف خود در آوردند و نزدیک به ۱ ساعت در محل باقی‌ ماندند .

این آکسیون با پایین کشیدن پرچم رژیم و آتش زدن آن، همچین به ا‌حتزاز در آوردن پرچم سرخ و مشکی‌ آغاز شد و با قرائت بیانیه رسمی‌ کنشگران و قبول مسئولیت این اقدام از سوی پناهجویان سیاسی ایرانی که در همبستگی‌ و حمایت از اعتصاب غذای نسرین ستوده در ۴۳ روز آن، همچنین زندانیان سیاسی دیگر،خواستار آزادی بی‌ قید و شرط کنشگران سیاسی در ایران که در بند رژیم فاشیستی،اسلامی ایران هستند شدند.

۹ نفر از شرکت کنندگان در این اقدام شجاعانه بازداشت شده‌اند و ساعت ۲۰ تجمعی از طرف حامیان برای درخواست آزادی آنان در برلین برگزار خواهد شد.از همه‌ی فعالین در برلین دعوت می‌شود برای حمایت از این حرکت و کسانی که سفارت را اشغال کرده‌اند هم‌اکنون خود را به محل برسانند!

خبر موثق:

اسامی دستگیر شدگان:ایرانی‌

هومر،امید،حمید،صادق،کیوان،راد،حمید
 
گزارشی از :آرش دوست حسین
مطالب مرتبط :

آخرین گزارش از وضعیت و شرایط آکسیون ضّد جمهوری اسلامی و اشغال سفارت ایران در برلین

 

تمامی‌ دستگیر شدگان آکسیون سفارت برلین آزاد شدند

۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه

in support of political prisoners on hunger strike in Turkey




In our very recent history we are faced, more than ever, with the facts that the oppressed and the downtrodden have nothing to lose in their struggle to achieve freedom and equality, except their chains. During this period, various forms of fascism have been systematically responsible for inhibiting the potential and actual movements of the oppressed: from nationalist fascism to religious fascism. And of course it should not be forget to mention that the liberal democracy has also its own fascistic character with their discriminating laws, educational systems and the trained police forces, which all together are in connection to troll of the Capital and for providing more profits for the "one percent" at the top. The system being dominated today on the destinies of the nations, not only is unable to provide equal human rights, while presenting that as a disgusting formality, but also in order to guarantee the interests of the untroubled rich part, divests much of the rights from many parts of the societies, and puts the opponents under repressions. Today in a large sections of the earth, the people are fighting to access to the most elementary rights and at the same time are repressed: the right to choose free life for refugees and asylum seekers, the right to determine the own destiny by the nations; the right to acquire minimum welfare and job security for the workers, the social rights and equality for women and etc.. Governments or more precisely, the local rulers of the global system, justify all aspects of repressive measures and approaches, by their own manipulated means. They speak in different languages and discourses about current trends of deprivation/control/suppression. As they say: it is because of the lessons of our excellent religion and the will of God, it is because of the benefits of our nation and the better density of our ancestral land, it is necessary to save our democracy or economic security (the security of the rich).
Accordingly, any kind of protest against the existing inequality from will be interpreted and labeled in advance, by the inherent guards of the system, as a revolt against the will and benefits of the public. By reviewing various articles and provisions related to the discriminatory laws in different countries, it will be revealed that regarding the existing capabilities of the mankind, the human societies have taken a huge step back from their historical achievements towards realizing freedom and equality. Particularly, the current structures of power, the necessity of unfair and discriminating laws is theorized and justified in very shameful methods by the army of experts and professionals. Then these fake discourses are imposed in nice packages upon the people, by the army of the state-affiliated intellectuals and journalists, through non-stop repetitions in mainstream media.

On the other hand, in addition to the structural violence hidden in laws and medial authority, governments enjoy another source of legal violence in form of police and army, which are used in necessary occasions. Of course applying this type of violence requires theoretical supports and legal justification, which are in turn provided by the religious and nationalist doctrines of fascism and also by the dogma of liberal democracy. Outstanding examples of this trend can be seen today in different forms: the military attacks and bombardments with the slogan of granting democracy, mass executions and genocide with religious and nationalist claims, oppressing the lower-class struggles and people rights to rule their own destinies, on the name of the battle against terrorism. The general formula in all these suppressions is described as: "whoever who is not obeying us is against us!" In this way, any action for achieving a discarded right is pictured as an anti-government action, namely is regarded as a criminal. In this situation, surrounded by such an impasse, it is not surprising that hunger-strike becomes the only available armament to the political prisoners to keep their resistance and to express in public the contents and intentions of their resistance.
The fact that currently many political activists in different countries are imprisoned, regardless of the formal reasons of their detentions, which is related to the local political circumstances, indicates that the dominating system in all its appearances as different governments is compelled to extinguish the voice of the opponents. For example, today about one thousand political prisoners in Turkey and nine female political prisoners in Iran are on hunger strike. Both groups have challenged the fascist systems: nationalist fascism in Turkey government and religious fascism in Iran.
Since we, consider our movement as part of the global struggles of the workers and the oppressed towards freedom and equality, we find ourselves in alliance with the hunger-striking prisoners in Turkey and Iran, as well as with the hunger-striking asylum seekers in Australia, and hereby, we announce our solidarity and alliance with them. We also warn the respective governments that they will be accounted responsible for any possible harm to the health of the hunger- striking prisoners and asylum-seekers in these countries. In the same context, we plea all awaking lives and independent groups to do their best efforts for protecting the mentioned hunger-strikers and to help them fulfill their right demands. We are together able to put the European governments and international societies under pressure for abandoning their indifferent and double-standard behaviors with this respect and replacing that with transparent measures. Regarding the close relationships between the governments of Germany and Turkey, we should warn here the German government that we, striking asylum-seekers, are carefully observing their political reaction to the danger threatening the hunger-striking prisoners in Turkey and we will consider this reaction as an essential part of the general treatment of German government to our own protests, because for us the way of treatment to such fundamental issues could not be split to different standards. Hence, the way of reaction of German government to the situation of hunger-striking prisoners in Turkey will directly influence our judgments about the formal promises given from German government as initial response to our protests. This behavior will in turn directly affect our decisions for the future forms of our street protests.  
Solidarity and Battle!
Nov. 10, 2012

در حمایت از زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کننده در ترکیه و ایران

منبع عکس
در دوره تاریخی حاضر بیش از همیشه با این واقعیت مواجهیم که سرکوب شدگان، رنجبران و ستمدیدگان در مبارزاتشان برای رسیدن به آزادی و برابری جز زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند. در این دوران اشکال مختلف فاشیسم به طور سیستماتیک عهده دار مهار تحرک های بالقوه و بالفعل ستمدیدگان هستند: از فاشیسم ناسیونالیستی تا فاشیسم مذهبی؛ و البته از یاد

نبریم که لیبرال دموکراسی هم فاشیسم خاص خود را دارد با قوانین تبعیض آمیز، نظام آموزشی و نیروهای پلیس آموزش دیده اش که همه اینها در پیوند با هم بسترهای لازم برای چرخش سرمایه و انباشت سود بیشتر برای «یک درصد» فرادستان جوامع را فراهم می کنند. سیستمی که امروزه بر سرنوشت ملت ها مسلط است نه تنها از تامین حقوق انسانی برابر ناتوان است و صرفا نمایشی مهوع از برابری حقوقی صوری را عر ضه می کند، بلکه آشکارا در جهت تضمین منافع فرادستان، از بسیاری از بخش های جامعه سلب حق می کند و معترضان را نیز مورد تعقیب و سرکوب قرار می دهد. امروز در بخش های بزرگی از پهنه زمین، مردم برای دسترسی به ابتدایی ترین حقوق پایمال شده خود در حال مبارزه و همزمان در حال سرکوب شدن هستند: از حق انتخاب زندگی آزادانه برای آوارگان و پناهجویان، تا حق تعیین سرنوشت برای خلق ها؛ از حق برخورداری از حداقل رفاه و امنیت شغلی برای کارگران تا حقوق اجتماعی برابر برای زنان و غیره. دولت ها یا همان حاکمان محلی نظم مستقر با توسل به ارزشگذاری های دست ساز خویش، تمام سویه های سرکوبگرانه این وضعیت را موجه نمایی می کنند؛ آنها به زبان های مختلف درباره این روند سلب/کنترل/سرکوب سخن می گویند: صلاح دین و اراده خداوندمان چنین است؛ صلاح ملت و سرنوشت سرزمین اجدادی مان در این است؛ و یا صلاح دموکراسی و امنیت اقتصادی (طبعا امنیت فرادستان) در این است!
به همین دلیل هر نوع اعتراض و مبارزه علیه بی حقی ها و نابرابری های موجود پیشاپیش از سوی حافظان سیستم به معنای عصیان علیه خواست و منفعت عمومی تعبیر و قلمداد می شود. با مرور بندها و تبصره های مختلف گنجانده شده در متن قوانین تبعیض آمیز کشورها، در می یاببم که به لحاظ قابلیت های تاریخی موجود، جوامع بشری پسرفتی چشمگیر در زمینه حرکت در جهت تحقق آزادی و برابری داشته اند. مشخصا در ساختار قدرت موجود، ضرورت وجودی قوانین ناعادلانه و تبعیض آمیز به شرم آور ترین شیوه ممکن توسط لشکر کارشناسان حرفه ای تئوریزه می شود و سپس این آموزه ها در بسته بندی های زیبا توسط لشکر روشنفکران و ژورنالیست های وابسته به دولت ها از طریق تکرار بی وقفه در رسانه های مین استریم به مردم تحمیل می شوند.
از سوی دیگر، دولت ها علاوه بر خشونت پنهان در مجموعه قوانین شان و نیز برخورداری از اقتدار رسانه ای، در مواقع لازم به خشونتی تمام عیار متوسل می شوند که توسط پلیس و ارتش اجرا می شود. البته توسل به این خشونت ها مستلزم پشتیبانی نظری و تدارکات توجیهی است که با بهره گیری از انواع دکترین های مذهبی، فاشیستی و یا دگم های لیبرال دموکراسی انجام می گیرد. مصداق های بیرونی این رویه را امروزه در اشکال مختلف می توان مشاهده کرد: از تهاجم نظامی و بمباران با شعار اعطای دموکراسی تا اعدام و نسل کشی با داعیه های مذهبی و ملی گرایانه تا سرکوب مبارزات خلق ها یا طبقات اجتماعی ستمدیده، با نام مبارزه با ترورسیم. در این سرکوب ها فرمول عام چنین تعریف شده است: «هر کس که با ما نیست، مجرم است». همین جاست که هر اقدامی برای رسیدن به حقی پایمال شده، از سوی دولت ها اقدامی مجرمانه قلمداد می شود.
درست به همین خاطر است که در تنگنای چنین زندانی، تنها یک سلاح برای مقاومت زندانی باقی می ماند و آن اعتصاب غذا است که زندانی آن را به مثابه تنها امکان برای دیده شدن و شنیده شدن مضمون مبارزه اش به کار می گیرد.
اینکه امروزه فعالین سیاسی زیادی در زندان های دولت هایی در نقاط مختلف زمین در حبس هستند فارغ از چرایی اسیر بودن شان، که وابسته به شرایط سیاسی و محلی دارد، بیانگر آن است که سیستم مستقر در همه تجلی های دولتی اش ناچار است صدای مخالفان را خاموش سازد. برای مثال امروز در جغرافیای ترکیه و ایران زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا هستند: نزدیک هزار زندانی سیاسی در ترکیه و نه زندانی سیاسی زن در ایران اکنون در اعتصاب غذا به سر می برند. هر دو گروه به سهم خویش سیستم های فاشیستی در دو جغرافیای سیاسی را به چالش کشیده اند: فاشیسم ناسونالیستی دولت ترکیه و فاشیسم مذهبی دولت ایران.
باید از این مرحله به بعد همه تلاشها در جهت نشان دادن الترناتیو برای پیگیری خواستەهای این زندانیان باشد.
برخورد با دستگاهی که هیچ امکان عاری از خشونتی برای قربانی یا زندانی و حامیان او باقی نگذاشتە است، باید چگونه باشد؟
آیا به عنوان انسان باید بگذاریم در مقابل دیدگان ما زندانی جانش را در مقابله با عدالت تاخت بزند و به خود صدمه گاه غیر قابل جبران وارد کند؟حاکم و محکمه او در این دو کشور حاضر به ایجاب یا حتی شنیدن خواستەهای این زندانیان نبودە و در کمال بی مسولیتی در جهت تداوم و تشدید سرکوب این زندانیان قدم بر میدارند و به اعتصاب آنان نیز بسا بە عنوان حذف تدریجی و نابودی جان و تن قربانی نگاه می کند. وجدانهای بیدار، جامعه جهانی نباید بگذارد این زندانیان صدمه بیشتری را متحمل شوند.
بدون هزینه زندانیان را بگور میفرستند
بدتر از مرگ را به زندانی تحمیل می کنند...
جهت پاسخ به سوالات بالا و جلوگیری از فاجعه انسانی باید پیگیری خواستەهای این زندانیان در دستور کار همه ما قرار گیرد.
باید اقدامی و کارزار همگانی را بە منظور جلب توجه جامعه جهانی و کمک به همه زندانیانی که مجبور به اعتصاب می شوند سازمان داد.
ما از آنجا که حرکت خود را جزئی از پهنه مبارزات جهانی زحمت کشان و ستمدیدگان در راستای آزادی و برابری می شناسیم، خود را در کنار زندانیان اعتصابی ترکیه و ایران می دانیم و بدین وسیله همبستگی و اتحاد خود را با مبارزات آنان اعلام می کنیم. ما همچنین به دولت های ترکیه و ایران هشدار می دهیم که مسئولیت جان تک تک این زندانیان به عهده دولتمردان این کشورهاست. در همین رابطه ما از همه جان های بیدار و نهادهای مردمی و گروههای مستقل درخواست می کنیم که برای نجات جان این زندانیان و نیز تحقق مطالبات بر حق شان تمامی امکانات خود را به کار بگیرند. ما می توانیم در همبستگی با یکدیگر دولت های اروپایی و مجامع بین المللی را تحت فشار بگذاریم تا در رابطه با این اعتصابات به رفتار دیپلوماتیک مزورانه و ظاهرا بی طرفانه شان با دولت های ترکیه و ایران پایان دهند و حداقل نسبت به جان انسان ها احساس مسئولیت کنند. در همین جا با توجه به ارتباطات نزدیک دولت های آلمان و ترکیه، ما به سهم خود به دولت فدرال آلمان هشدار می دهیم که ما پناهجویان اعتصابی، نحوه رفتار دولت آلمان نسبت به سرنوشت زندانیان اعتصابی ترکیه را به مثابه رویکرد کلی دولتمردان آلمان نسبت به اعتراضات خود تلقی می کنیم، چرا که برای ما استانداردهای به کار گرفته شده در این دو حوزه تفکیک شدنی نیست. از این رو نحوه مواجهه دولت آلمان با این مساله بی تردید بر قضاوت های ما درباره وعده های کلامی داده شده و نیز بر اشکال آتی اعتراضات خیابانی ما تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.

اتحاد و مبارزه


november 2012


جمعی از آنارشیستهای "صدای آنارشیسم" در آلمان